توحید (عرفان)توحید در عرفان، به این معنا است که جز خداوند چیز دیگری وجود ندارد؛ از این دید عارف مسلمان همه چیز را تجلی خدا میبیند و غیر از او چیزی را نمیبیند و ماسوی الله را مظاهر حق میداند که به عنایت او وجود یافتهاند. ۱ - تعریف اصطلاحیمراد از توحید بهرغم اختلاف در تعابیر ونحوه تفصیل مراتب آن، عبارت است از نفی وجودهای اعتباری و مقید و کثیر و اثبات وجود حقیقی و مطلق و یگانه حق تعالی از حیث ذات و صفات و افعال. ۱.۱ - در اصطلاح عارفاندر عین حال باید توجه کرد که نزد عارفان، نفی وجود غیرخدا به معنای نفی خلق نیست، بلکه مراد این است که با مشاهده وجود حقیقی، از صور جمیع موجودات و تعیّنات و کثرات آنها، به عنوان موجودات حقیقی مستقل و قائم به خود، قطعنظر شود، زیرا وجود موجوداتْ اعتباری است؛ آنها مظاهر حقاند و به وجود حق موجود و بدون او معدوماند و وجود حقیقی فقط حق تعالی است، ازینرو گفتهاند توحید یکی شدن دو چیز، یا دو وجود را وجود واحد کردن است و آن دو چیز حق و خلق یا به تعبیر دیگر واجب و ممکناند. توحید حقیقی، مشاهده حق با خلق و مشاهده خلق با حق است، چنانکه نه حق حجاب خلق شود و نه خلق حجاب حق گردد [۱]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، سفر ۵، ص۱۱۹ـ ۱۲۰، ش۱۰۰ـ۱۰۲، چاپ عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
[۲]
عزیزالدین بن محمد نسفی، کشفالحقایق، ص۱۴۹، چاپ احمد مهدوی دامغانی، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۳]
عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ص۱۷۹، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۴]
محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح الغیب، ج۱، ص۵۳، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۵]
حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابنالعربی، ج ۱، ص۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۶]
محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح الغیب، ج۱، ص۱۰۷، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۷]
عبداللّه جوادی آملی، تحریر تمهیدالقواعد صائنالدین علی بن محمد الترکه، ج۱، ص۳۸ـ ۴۲، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۸]
مجدود بن آدم سنایی، حدیقهالحقیقه و شریعه الطریقه، ج۱، ص۶۴ـ۶۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۹]
محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر: مقامات الطیور، ج۱، ص۲۰۶، چاپ صادق گوهرین، تهران ۱۳۶۵ ش.
بهگفته ابنعربی در الفتوحات المکیه [۱۰]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۴۴۶، ش ۳۸۲، سفر ۱۲، چاپ عثمان یحیی، قاهره، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
آنچه حق تعالی بر موحد واجب و ضروری میداند این است که خدا را از حیث هویتش یگانه بداند و نیز بداند که اگرچه مظاهر متعدد و کثیرند، ظاهر (= حقتعالی) تعدد ندارد و یگانه است.۱.۲ - مبنای تعریفنظر عارفان در باره توحید مبتنی بر نظریه وحدت وجود و نظریه تجلی و ظهور نزد ایشان است. [۱۱]
علی بن محمد ترکه اصفهانی، تمهیدالقواعد، ج۱، ص۱۹۹، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ ش.
۲ - جایگاهعارفان با نظر به احوال و مقامات و مراتب سیر و سلوک، توحید را مقصد اقصا و مطلب اعلا دانسته و تمام مقامات و احوال را، راهها و اسباب و مقدمات رسیدن به توحید نامیدهاند. [۱۲]
، محمد بن محمد پارسا، ج۱، ص۱۰۳، تحفهالسالکین، دهلی ۱۹۷۰.
[۱۳]
محمد بن محمد پارسا، ج۱، ص۱۴۶، تحفهالسالکین، دهلی ۱۹۷۰.
، خواجهعبداللّه انصاری در منازلالسائرین، [۱۴]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۹، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
در باب دهم از ابواب دهگانه قسمِ نهایات، که قسم آخر مقامات است، به بیان توحید پرداخته است، بدین ترتیب وی توحید را آخرین مقام در سیر الیاللّه میداند که سالک با طی مقامات پیشین بدان نایل میگردد. [۱۵]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۴۳، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۶]
جلالالدین محمد بن محمد مولوی، لب لباب مثنوی، ج۱، ص۴۵۳، به انتخاب حسین بن علی کاشفی، چاپ نصراللّه تقوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
، همچنین به بیان برخی دیگر، [۱۷]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۸ـ۱۴۹، دهلی ۱۹۷۰.
توحید اصل در سلوک است و علم معامله (علم احکام شرعی که خلق برای نیل به ثواب و پاداش بدان دست مییازند، در برابر علم مکاشفه [۱۸]
جعفر سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ج۱، ص۵۹۶، تهران ۱۳۷۰ ش.
جز با تحقق آن تمام نمیگردد، ابنعربی [۱۹]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، سفر ۲، ص۲۰۳، ش ۲۸۹، چاپ عثمان یحیی، قاهره، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۲۰]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، سفر ۶، ص۲۹۷، ش۴۱۰، چاپ عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
و برخی از شارحان وی، توحید را همان صراط مستقیم دانستهاند که سالک هدایت به آن را از خداوند میطلبد، زیرا توحید طریق سلیم به سوی خدا و راه مستقیم خالی از انحراف و کجی بهسوی خشنودی اوست. [۲۱]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۸۸ ـ ۸۹، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
، سیدحیدر آملی [۲۲]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۴۹، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۲۳]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۶۴ـ۶۵، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۲۴]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۱۰۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
گفته است که کل وجود بر توحید واقع و مشتمل بر مراتب آن است، تمام موجودات بر فطرت توحیدند و توحید، غایت خلقت ایشان است، حصول دین و کمال، بهحسب ظاهر و باطن موقوف و منوط به توحید حقیقی است و هدف بعثت انبیا و اولیا علیهمالسلام، اظهار آن و دعوت خلق به آن است. [۲۵]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، چاپ عثمان یحیی، سفر ۸، ص۹۹ـ۱۰۰، ش ۹۲ـ۹۳، قاهره، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۳ - ذو مراتب بودندر متون عرفانی برای توضیح و بیان حقیقت و معنای توحید مراتبی بر شمردهاند، به تعبیر دیگر میتوان گفت عارفان توحید را حقیقت ذومراتب و برترین مرتبه حقیقت توحید را شهادتِ حقتعالی به توحید ذاتش دانستهاند، آنها آیه ۱۸ سوره آلعمران (شَهِدَاللّه أنّه لاإلهإلاّ هو) را گواه این نکته گرفتهاند، این مرتبهای از توحید است که حق تعالی را در آن شریکی نیست و معرفت آن در خزانه غیب محفوظ است، زیرا تحقق آن جز به فنای همه خلق و بقای صرف حق تعالی نیست، پس در این مرتبه، غیری نیست تا او را بهرهای از آن باشد و آنچه شایسته این مقام است به جای آرد. [۲۶]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۵۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
[۲۷]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۶۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش
[۲۸]
عبدالکریم بن هوازنقشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۲۹۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۹]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۳۷ـ۱۳۹، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۰]
یحیی بن حبش سهروردی، رشف النصائح الایمانیه و کشف الفضائح الیونانیه، ج۱، ص۱۴۲، ترجمه علی بن محمد معینالدین یزدی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۳۱]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، ص۳۷۶ـ۳۷۷، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۳۲]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، ش۷۶۰، ج۱، ص۴۳۴، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۳۳]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، چاپ عثمان یحیی، سفر ۱۲، ص۳۶۶ـ۳۶۷، ش ۳۰۲، قاهره، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۴]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۲، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۳۵]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ج۱، ص۱۹۸، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف.
[۳۶]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۳۴۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۳۷]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۸، دهلی ۱۹۷۰.
ازینرو شاید بتوان گفت سخن شبلی ناظر به همین توحید است که هرگونه اشاره و تعبیر از توحید را، الحاد و شرک و حجاب و غفلت نسبت به حق تعالی و توحید وی دانسته است. [۳۸]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۱۹، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
این مرتبه را توحید خاصهالخاصه، توحید ذاتی، توحید الهی، توحید رحمانی و توحید قائم به ازل نامیدهاند [۳۹]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۴۰]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، همراه با تعلیقات ابنسودکین، ص۵۱۸، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۴۱]
جلالالدین محمد بن محمد مولوی، لب لباب مثنوی، ج۱، ص۴۶۳، به انتخاب حسین بن علی کاشفی، چاپ نصراللّه تقوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۴۲]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۱۹، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۴۳]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۲، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۴۴]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ج۱، ص۱۹۸، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف.
[۴۵]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۸، دهلی ۱۹۷۰.
[۴۶]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۹، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
برخی علاوه بر توحید حق نسبت به خود، توحید دیگری نیز به او نسبت میدهند و آن عبارت است از «توحید الحق للخلق» و مراد از آن حکم حق تعالی است به اینکه بنده موحد است؛ پس توحیدِ بنده آفریده حق تعالی است. [۴۷]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۵۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
[۴۸]
عبدالکریم بن هوازنقشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۲۹۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴ - مراتب توحیدمراتب دیگر توحید که عارفان برحسب مرتبه و نحوه دریافت و حظّ موحد از حقیقت توحید بر شمردهاند عبارتاند از: ۴.۱ - توحید عامتوحید عام یا توحید عوام که به زبان شهادت دهند که هیچ خالقی جز خداوند نیست و این معنی را به دل نیز تصدیق کنند. [۴۹]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۵۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
[۵۰]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۵۱]
محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج ۲، ص۵۳۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۵۲]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، ص۳۵۴، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۵۳]
محمد بن مطهر جامی، حدیقه الحقیقه، ج۱، ص۲۴، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۵۴]
عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۳۹، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۵۵]
جلالالدین محمد بن محمد مولوی، لب لباب مثنوی، ج۱، ص۴۵۳، به انتخاب حسین بن علی کاشفی، چاپ نصراللّه تقوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۵۶]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۱۹، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۵۷]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۱، دهلی ۱۹۷۰.
به تعبیر سیدحیدرآملی [۵۸]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۳، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۵۹]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۸۰، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
این مرتبه از توحید عبارت است از نفی خدایان مقید و بسیار و اثبات خدای مطلق و یگانه.کسی که در این مرتبه از توحید است، یعنی صاحب عقل (اهل استدلال )، خلق را ظاهر میبیند و حق را باطن، حق نزد او آیینهای است که در آن خلق را میبیند و آیینه به سبب چهره و صورتی که در آن نمایان میگردد خود در حجاب است و دیده نمیشود، به تعبیر عارفان با تحقق این مرتبه از توحید ورود به اسلام و رهایی از شرک جلی محقق میگردد. [۶۰]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۳۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶۱]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۱۹، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۶۲]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۸۶، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۶۳]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۷، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
از این مرتبه توحید با عناوین دیگری از قبیل توحید ایمانی، [۶۴]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۱۹، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۶۵]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۱، دهلی ۱۹۷۰.
[۶۶]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۷، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
توحید قولی، [۶۷]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۲، دهلی ۱۹۷۰.
توحید الهی، توحید اهل شریعت، توحید انبیا و توحید ظاهر [۶۸]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۰، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۶۹]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۳، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۰]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۵، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۱]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۸۳، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
نیز تعبیر کردهاند.عموم مؤمنان، شامل اهل تقلید و عالمان علوم رسمی (= علوم نقلی و علوم عقلی، [۷۲]
عبداللّه جوادی آملی، تحریر تمهیدالقواعد صائنالدین علی بن محمد الترکه، ج۱، ص۶۵، تهران ۱۳۷۲ ش.
در این مرتبه از توحیدند و متصوفه و اهل عرفان نیز به حکم ایمان با ایشان در این توحید مشترکاند و تمایز اهل عرفان به مراتبِ دیگرِ آن است [۷۳]
محمد بن محمد غزالی، رسائل الغزالی، ج۱، ص۶۳، چاپ ریاض مصطفی عبداللّه، رساله ۳: رساله فی التوحید، دمشق: دارالحکمه.
[۷۴]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، ص۳۵۴، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۷۵]
عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۳۹ـ ۴۰، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۷۶]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۱۹، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۷۷]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۳، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۸]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۷۷، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۷۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۷، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
بهگفته سیدحیدر آملی [۸۰]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۶، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
« علمالیقین »، « اصحاب الشمال » و « اسلام » که در قرآن آمده، اشاره به این مرتبه از توحید و اهل آن است.۴.۲ - توحید عارفانبنا بر آنچه در منابع عرفانی آمده برخی از عارفان در بیان توحیدِ مخصوص عارفان مراتبی ذکر نکردهاند و برای تفکیک توحید عارفان از توحید عامه به تقسیم دوگانه توحید عامه و توحید خاصه اکتفا شده است، اما برخی دیگر، توحید مخصوص عارفان را با توجه به مراتب احوال و مقامات سالک در نیل به حقیقت توحید طی دو مرتبه توحید خاصه و توحید خاصهالخاصه بیان کردهاند و نامهای دیگر نیز برای آنها آوردهاند، قول مشایخ متقدم در این باب بیشتر به شیوه اول است، چنانکه از جنید نقل شده است که توحید جداکردن قدیم (= حق تعالی) از حادث (= ماسوی اللّه) است و آنگاه از خود دربه در شدن و ترک خوشامد خود گفتن، تا حقتعالی به جای همه باشد و بنده در جریان تصرف تقدیر حق تعالی و مجاری قدرت او، مانند هیکلی بی اختیار و بی اراده شود و چنان گردد که قبل از ایجاد بوده، یعنی نیست گردد. [۸۱]
ابونصر سراج، کتاب اللَّمع فی التصوف، ج۱، ص۲۸ـ۲۹، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۸۲]
عبدالکریم بن هوازنقشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۳۰۰، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۳]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۶۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
[۸۴]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۶۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
از رُوَیْم بن احمد نیز به همین مضمون نقل کردهاند که توحید محو آثار بشریت و تجرد الوهیت است، مراد از محو آثار بشریت این است که بنده، فعلی را به خود نسبت ندهد و «أنا» نگوید زیرا انّیت از آن خدای تعالی است، تجرد الوهیت به معنای تنزیه و جدا دانستن خداوند از محدَثات است. [۸۵]
ابونصر سراج، کتاب اللَّمع فی التصوف، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۸۶]
عبدالکریم بن هوازنقشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۳۰۳، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۷]
محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر: مقامات الطیور، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ صادق گوهرین، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۸۸]
جلالالدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، ج ۱، دفتر اول، بیت ۳۰۵۶ـ۳۰۶۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
، عبارت مشهور «التوحید اسقاط الاضافات» که از مشایخ صوفیه نقل کردهاند، نیز ناظر به توحید مخصوص عارفان است و مراد از آن این است که بنده چیزی را به خود و غیرحق تعالی نسبت ندهد [۸۹]
حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابنالعربی، ج ۱، ص۳۵۰، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
و در عین حال به آنچه حقِ خدا و سزاوار اوست وفا کند و سعی خود را در ادای آن مبذول دارد و بداند که توحیدِ او، به اراده حق و به مقتضای قضای ازلی و توفیق الهی بوده، تا از عیب کفر پاک شود و بدینگونه حق و منّتِ فعلِ حق را نظاره کند، نه خود و فعل خود را. [۹۰]
اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج ۴، ص۱۶۶۶ـ ۱۶۷۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش.
[۹۱]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۲۰، دهلی ۱۹۷۰.
[۹۲]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۵، دهلی ۱۹۷۰.
[۹۳]
ابونصر سراج، کتاب اللَّمع فی التصوف، ج۱، ص۲۸، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۹۴]
علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ص۳۶۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
[۹۵]
عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۷۰، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۹۶]
عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۳۳۵ـ۳۳۹، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۹۷]
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ج۱، ص۸۷ ـ ۹۱، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ ش.
[۹۸]
عزیزالدین بن محمد نسفی، بیان التنزیل، ج۱، ص۱۶۶، چاپ علی اصغر میرباقری فرد، تهران ۱۳۷۹ ش.
[۹۹]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۰، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
خواجهعبداللّه انصاری [۱۰۰]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
توحید عارفان را توحید خاصه مینامد که توحیدِ اهل حقایق است و بهوسیله مقامات، یعنی مکاشفه، مشاهده، معاینه، حیات، قبض، بسط، سُکْر، صحو، اتصال و انفصال، که در قسم نهم از اقسام دهگانه مقامات سلوک ذکر شده است [۱۰۱]
عبدالرزاق کاشی، شرح منازلالسائرین، ج۱، ص۶۰۹ـ۶۱۰، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
تثبیت میگردد، به عبارت دیگر این توحید برای کسانی است که اهل این مقاماتاند، وی میافزاید در مقام توحید، سالک به مقام کشف ترقی، و از طَور عقل و منازعات عقلی به نور کشف گذر میکند و به نور تجلی و عیان از طور استدلال و تمسک به ادله بی نیاز میشود؛ ازینرو، توحید سالک در این مرتبه متوقف بر دلیل نیست، زیرا توحید اَجلی' از هر دلیل است و نیز در توکل سببی مشاهده نمیکند زیرا به یقین میداند که جز خدا مؤثری نیست و تأثیر اسباب و همه افعال از خداوند است و در طلب نجات هیچ واسطه و وسیلهای را جز امتثال فرمان حق، که موهبتی از جانب خداست، معتبر نمیداند.این توحید با علم به فنا و نه با خود فنا صحت میپذیرد، چون علم فنا با فنای در حضرت واحدیت (= حضرت اسما و صفات) حاصل میگردد و پیش از فنای در ذات احدیت است که عین جمع است. همچنین این توحید با علم جمع که پیش از عین جمع است صفا میپذیرد. [۱۰۲]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازلالسائرین الی الحق المبین، ج ۲، ص۶۰۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
[۱۰۳]
سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازلالسائرین الی الحق المبین، ج ۲، ص۶۰۸، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش.
[۱۰۴]
عبدالرزاق کاشی، شرح منازلالسائرین، ج۱، ص۶۱۲، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
[۱۰۵]
عبدالرزاق کاشی، شرح منازلالسائرین، ج۱، ص۶۱۵، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش.
[۱۰۶]
روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، ج۱، ص۴، ش ۲۸۴ـ ۲۸۶، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۰۷]
روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، ش ۷، ص۱۴۵ـ۱۴۷، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۶ ش.
۴.۲.۱ - توحید خاصههمانطور که گفته شد، برخی از عارفان برای توحید عرفانی دو مرتبه ذکر کردهاند: توحید خاصه که از آن با عناوین توحید حال [۱۰۸]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، ص۳۵۴، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
، توحید علمی یا علمالیقین، [۱۰۹]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۰، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۱۰]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، دهلی ۱۹۷۰.
[۱۱۱]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۸، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
توحید وجودی علمی، توحید عینی یا توحید صاحب عین و توحید اهل طریقت [۱۱۲]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۵، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۱۳]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۸۰، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۱۴]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ص۱۰۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۱۱۵]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ص۱۱۳، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
سخن گفتهاند.این مرتبه از اوایل مراتب توحید اهل عرفان و مستفاد از باطن علم و منشأ آن نور مراقبه است. [۱۱۶]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۱، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۱۷]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۱، دهلی ۱۹۷۰.
[۱۱۸]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۹، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
در این مرتبه از توحید، سالک به یقین میداند و به چشم بصیرت و شهود میبیند که خدا یکی است و غیر او در عالم هستی، وجودی نیست. او موجود حقیقی و فاعل و مؤثر مطلق است و تمامی ذات و صفات و افعال را در ذات و صفات و افعال او محو و ناچیز میبیند و هر ذاتی و صفتی را پرتوی از نور ذات و صفت حق تعالی میداند، چنانکه هرکجا علم و قدرت و اراده و سمع و بصری یابد، آن را اثری از آثار علم و قدرت و اراده و سمع و بصر الهی میداند، ازینرو از اسباب و مسبَّبات قطعنظر میکند و مقام توکل و رضا و تسلیم برای او حاصل میگردد [۱۱۹]
محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج ۲، ص۵۳۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۱۲۰]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، ص۳۵۴، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۲۱]
محمد بن مطهر جامی، حدیقه الحقیقه، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۱۲۲]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، دهلی ۱۹۷۰.
[۱۲۳]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۰، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۲۴]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ج۱، ص۱۹۸، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف.
[۱۲۵]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۵، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
سیدحیدر آملی [۱۲۶]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ص۱۰۸ـ۱۱۰، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
در بیان توحید خاصه میگوید سالک در این مرتبه به حقیقت هر موجود و وجود آن نظر میکند تا بدین معرفت میرسد که هر موجودی از حیث حقیقت و ذات و وجودش حق است و از حیث تعین و تشخص و تقیدش خلق است و چون به حقیقت اشیا و ذرات آنها بدینگونه نظر کرد و به این معرفت رسید که اصل همه موجودات به ذات واحدی بر میگردد که وجود مطلق یعنی حق تعالی است، حق را باقی و خلق را فانی مییابد. [۱۲۷]
محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر: مقامات الطیور، ص۲۱۰ـ۲۱۲، چاپ صادق گوهرین، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۱۲۸]
جلالالدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، ج۱، دفتر دوم، بیت ۱۳۴۵ـ۱۳۵۰، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش.
وی در جای دیگر [۱۲۹]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ص۱۱۳، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۱۳۰]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ص۸۰، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
میگوید سالک در این مرتبه حق را ظاهر و خلق را باطن میبیند و نزد او خلق آیینهای است که در آن حق را میبیند و چون حق در آن ظهور دارد، صورت خلق در آن پوشیده است، چنانکه خود آیینه بهواسطه صورتی که در آن ظاهر است دیده نمیشود. [۱۳۱]
محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح الغیب، ج۱، ص۵۲، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ ش.
بدینترتیب سالک در این مرتبه به وحدت شهود میرسد. [۱۳۲]
عبداللّه جوادی آملی، تحریر تمهیدالقواعد صائنالدین علی بن محمد الترکه، ص۳۸ـ۳۹، تهران ۱۳۷۲ ش.
سیدحیدر آملی [۱۳۳]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ص۷۶، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
توحید اهل طریقت را منوط به تحصیل مقامات و مراتب و تخلق به اخلاق الهی و اتصاف به صفات خدا میداند و میگوید « عینالیقین »، « ایمان » و « اصحابالیمین » که در قرآن ذکر شده، اشاره به این مرتبه از توحید و اهل آن است.۴.۲.۲ - توحید خاصهالخاصهتوحید خاصهالخاصه، [۱۳۴]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ج۱، ص۱۹۸، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف.
آخرین مرتبه توحید مخصوص اهل عرفان که با عناوین دیگری مانند توحید مشاهده [۱۳۵]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، همراه با تعلیقات ابنسودکین، ص۳۵۵، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
، توحید حالی، [۱۳۶]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۳۷]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۴، دهلی ۱۹۷۰.
[۱۳۸]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۸، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
توحید حقی، [۱۳۹]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۷۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۱۴۰]
حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابنالعربی، ج ۱، ص۳۵۹، ج ۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
توحیدِ شهودیِ عیانیِ وجدانیِ ذوقیِ یا کشفی، [۱۴۱]
محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشنراز، ج۱، ص۲۶۸، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۳۷ ش.
[۱۴۲]
محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشنراز، ج۱، ص۳۷۱، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۳۷ ش.
توحید وجودی عملی، توحید صاحب عقل و عین، و توحید اهل حقیقت [۱۴۳]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۷، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴۴]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۸۰، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴۵]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۱۱۰، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۱۴۶]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۱۱۳، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
نیز نامیده شده است.غزالی [۱۴۷]
محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج ۲، ص۵۳۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۱ ش.
آن را کمال توحید دانسته میگوید صوفیان آن را فنای در توحید گویند، در این مرتبه، موحد وحدت و کثرت را بدون تزاحمی در حق مشاهده میکند و غیر از حق تعالی نمیبیند، حق را در خلق و خلق را در حق میبیند، بی آنکه مشاهده یکی حجاب مشاهده دیگری گردد، بلکه وجود یگانه را از وجهی حق و از وجه دیگر خلق میبیند.بدینترتیب، بهواسطه شهودِ کثرتِ خلقی یگانگی ذات حق تعالی که متجلی در آن مظاهر است، برای موحد مستور نمیشود، این مرتبه از توحید مبتنی بر فنای محض و بهطور کلی فنای ذات و عبور از تمامی مقامات و مراتب و نسبتها و اعتبارات و حتی وجود و توابع آن (= صفات و افعال) است. بدین معنی است که توحید را ساقط کردن نسبتها (اسقاط الاضافات) گفتهاند و در این مرتبه هر ذات و وجودی غیرحق تعالی از نظر ساقط میشود تا سالک به وجود واحد مطلق محض و ذات صرف خالصی که ایجاد هر موجودی به اوست واصل شود. [۱۴۸]
ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، ص۳۵۴ـ۳۵۵، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۴۹]
محمد بن مطهر جامی، حدیقه الحقیقه، ج۱، ص۲۷، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۱۵۰]
عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۴۴ـ ۴۸، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
[۱۵۱]
محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح الغیب، ج۱، ص۵۲ ـ۵۳، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۱۵۲]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۶، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۵۳]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۹، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۵۴]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۳، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
[۱۵۵]
حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابنالعربی، ج ۱، ص۳۶۰ـ ۳۶۲، ج ۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۵۶]
محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشنراز، ج۱، ص۲۶۸، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۳۷ ش.
[۱۵۷]
محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشنراز، ج۱، ص۳۷۱، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۳۷ ش.
همچنین گفتهاند که در این مرتبه، «حال توحید»، وصف لازم ذاتِ موحد میشود و تمامی ظلمات رسوم وجود او، جز اندکی، در غلبه اشراق نور توحید متلاشی میگردد، و موحد در این مرتبه بدانجا میرسد که توحید را نیز فعل حق تعالی میبیند نه وصف خود و این دیدن را نیز فعل حق تعالی میبیند، منشأ این توحید نور مشاهده است و با تحقق این مرتبه از توحید شرک خفی از میان میرود. برای آدمی مرتبهای بالاتر از این در توحید میسر نیست. [۱۵۸]
محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، ج۱، ص۲۱ـ ۲۲، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۱۵۹]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۵، دهلی ۱۹۷۰.
[۱۶۰]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۸ـ ۷۹، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش.
در این مرتبه سالک از وحدت شهود به وحدت وجود میرسد و فنای در توحید محقق میگردد. [۱۶۱]
عبداللّه جوادی آملی، تحریر تمهیدالقواعد صائنالدین علی بن محمد الترکه، ج۱، ص۵۶، تهران ۱۳۷۲ ش.
سیدحیدر آملی [۱۶۲]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ج۱، ص۷۶، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
« عینالیقین »، «ایقان» و «سابق مقرّب» را که در قرآن به آنها اشاره شده، ناظر به این مرتبه از توحید و اهل آن میداند. [۱۶۳]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۰۳، دهلی ۱۹۷۰.
بهگفته سیدحیدر آملی [۱۶۴]
حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۸۷ ـ ۸۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش.
مرادِ وی از اینکه توحید الوهی (= توحید عامه) را به انبیا و توحید وجودی (= هر دو مرتبه توحید مخصوص عارفان) را به اولیا اختصاص داده، این نیست که انبیا از توحید اولیا بیبهرهاند یا اولیا نصیبی از توحید انبیا ندارند، بلکه انبیا و اولیا هر کدام جامع هر دو قسم و واجد هر دو مرتبهاند، مراد از این تخصیص این است که در هر یک از ایشان آن قسم توحید که ذکر شد غلبه دارد و به دعوت به آن مأمورندف انبیا در ظاهر داعی و مأمور به توحید الوهی اند، اما در باطن و اصل، مرشد و آمر به توحید وجودی اند، و همچنین اولیا اگرچه در باطن مرشد به توحید وجودیاند، در ظاهر نیز داعی به توحید الوهیاند و به جهت پیروی انبیا، هادی به توحید الوهی و اسوه طریقت انبیاءاند.۴.۳ - مراتب سهگانهاهل عرفان از وجه دیگری، برای توحید مراتب سهگانه توحید افعالی، توحید صفاتی و توحید ذاتی را بر شمردهاند، این مراتب با مراتبی که پیشتر ذکر شد متناظر است، جز اینکه برای سالک در مرتبه اول (= توحید خاصه) توحید افعالی و توحید صفاتی حاصل میشود و در انتها (= توحید خاصهالخاصه) توحید ذاتی محقق میگردد [۱۶۵]
عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، ج۱، ص۱۱۹، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف.
[۱۶۶]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ص۷۹ـ۸۰، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۶۷]
محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، ج۱، ص۱۰۴، دهلی ۱۹۷۰.
[۱۶۸]
محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشنراز، ج۱، ص۲۶۸ـ ۲۶۹، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۳۷ ش.
لاهیجی [۱۶۹]
محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشنراز، ج۱، ص۲۶۸ـ ۲۶۹، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۳۷ ش.
توحید افعالی را مقام محو، توحید صفاتی را مقام طَمْس و توحید ذاتی را مقام مَحْق میخواند.۴.۴ - اقسام چهارگانهعبدالرزاقکاشی در تقسیمی دیگر [۱۷۰]
عبدالرزاق کاشی، مجموعه رسائل و مصنفات، ص۳۳۲، چاپ مجید هادیزاده، رساله ۳: رساله تشریفات، تهران ۱۳۷۹ ش ب.
، توحید را بر چهار قسم دانسته است: توحید افعال، توحید اسما، توحید صفات، توحید ذات.هریک از سه قسم اول یا علمی است یا ذوقی، که قسم علمی را بیانی و قسم ذوقی را عیانی نیز میگویند، قسم چهارم بر سه نوع است: بیانی، عیانی و حقانی، که به عبارت دیگر همان « علمالیقین »، « عینالیقین » و « حقالیقین » است. [۱۷۱]
عبدالرزاق کاشی، مجموعه رسائل و مصنفات، ص۳۳۲ـ۳۴۶، چاپ مجید هادیزاده، رساله ۳: رساله تشریفات، تهران ۱۳۷۹ ش ب.
سیدحیدرآملی [۱۷۲]
حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، ص۸۱ ـ۸۲، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش.
نیز از عبدالرزاق کاشی نقل میکند که او برای هریک از اقسام دهگانه مقامات، صورتی از توحید را بیان کرده که با وجوه سهگانه خواجهعبداللّه انصاری [۱۷۳]
عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۹، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
منطبق است.۵ - دیدگاه امام خمینیامام خمینی با توجه به مبانی عرفا از جمله وحدت وجود به توحید عرفانی، به مراتب و ارکان آن پرداخته است. امام خمینی در بیان توحید عرفانی با توجه به اصل مهم عرفا یعنی وحدت شخصیه وجود و استناد به برخی آیات الهی بر این بود که حق تعالی با وصف اولیت، آخریت، ظهور و بطون، در همه موطنها و مقامها حضور دارد و این حضور فراگیر است و جایی برای حضور غیر نمیگذرد. [۱۷۴]
خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۹۷، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.
[۱۷۵]
خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۶۱، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.
[۱۷۶]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج، ۲ ص۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
امام خمینی آیه سوم سوره حدید را بهترین وصف برای توحید ذات حق و جلوههای ذات او میداند. زیرا بنابر اصالت وجود، ماهیات، حدود وجوداتاند و چون حق تعالی حد و ماهیتی ندارد، طبق این آیه اصل حقیقت از آن وجود بسیط و گسترده است [۱۷۷]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۲۵۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
و همه تجلیات حق تعالی در هر موطنی به لحاظ حضور ذات از سنخ تجلی ذاتی است که همان بیان دیگری از وحدت شخصیه، توحید وجودی و حضور ذات بینهایت حقتعالی در همه موطنهاست.امام خمینی برای تثبیت توحید عرفانی بر این باور است که واژهٔ «هو» در آیه سوم سوره حدید به ذات غیبالغیوب که حاضر در دل همه اشیاء است، اشاره دارد، یعنی حقیقت غیبی که از تلبس و اسماء و صفات مقدس منزه است، به همان حقیقت شریف خود، ظاهر، باطن، اول و آخر است، بنابراین هیچ شیئی از اشیاء نه ظهوری از خود دارد و نه بطونی، بلکه حق تعالی در مرتبه اشیا، ظاهر و باطن است، از اینرو عبارت «هو الظاهر» اصل ظهور را از غیر خودش نفی میکند، یعنی ظهور مال خداوند است و عالم و هستی ظهور اوست. امام خمینی پس از بیان حصر ظهور و بطون در حق تعالی، در مرحلهای بالاتر در تأکید توحید وجودی بر این اعتقاد است که در اصل و اساس، هیچچیز جز آن وجود حقیقی از حقیقت بالذات برخوردار نیست، زیرا در پهنه هستی یک ذات نامتناهی بیش نیست و همه کثرات و تعینات، شئون و احوال همان ذات الهیاند. [۱۸۰]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۷۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۶ - فهرست منابع(۱) حیدر بن علی آملی، اسرارالشریعه و اطوار الطریقه و انوارالحقیقه، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲) حیدر بن علی آملی، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۴۷ ش. (۳) حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابنالعربی، ج ۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش. (۴) ابنعربی، التجلیات الالهیه، همراه با تعلیقات ابنسودکین، و کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ ش. (۵) ابنعربی، الفتوحات المکیه، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر ۲، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۶، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، سفر ۸، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۶) ابونصر سراج، کتاب اللَّمع فی التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران. (۷) عبداللّه بن محمد انصاری، کتاب منازل السائرین، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۸) محمد بن محمد پارسا، تحفهالسالکین، دهلی ۱۹۷۰. (۹) علی بن محمد ترکه اصفهانی، تمهیدالقواعد، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ ش. (۱۰) سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازلالسائرین الی الحق المبین، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱ ش. (۱۱) عبدالرحمان بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۵۶ ش. (۱۲) محمد بن مطهر جامی، حدیقه الحقیقه، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۴۳ ش. (۱۳) عبداللّه جوادی آملی، تحریر تمهیدالقواعد صائنالدین علی بن محمد الترکه، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۴) روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۶ ش. (۱۵) جعفر سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۶) مجدود بن آدم سنایی، حدیقهالحقیقه و شریعه الطریقه، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش. (۱۷) یحیی بن حبش سهروردی، رشف النصائح الایمانیه و کشف الفضائح الیونانیه، ترجمه علی بن محمد معینالدین یزدی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۵ ش. (۱۸) محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح الغیب، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ ش. (۱۹) عبدالرزاق کاشی، شرح منازلالسائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش. (۲۰) عبدالرزاق کاشی، لطائف الاعلام فی اشارات اهلالالهام، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف. (۲۱) عبدالرزاق کاشی، مجموعه رسائل و مصنفات، چاپ مجید هادیزاده، رساله ۳: رساله تشریفات، تهران ۱۳۷۹ ش ب. (۲۲) محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش. (۲۳) محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر: مقامات الطیور، چاپ صادق گوهرین، تهران ۱۳۶۵ ش. (۲۴) محمد بن محمد غزالی، رسائل الغزالی، چاپ ریاض مصطفی عبداللّه، رساله ۳: رساله فی التوحید، دمشق: دارالحکمه. (۲۵) محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۱ ش. (۲۶) عبدالکریم بن هوازنقشیری، الرساله القشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۲۷) محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشنراز، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۳۷ ش. (۲۸) اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۶ ش. (۲۹) جلالالدین محمد بن محمد مولوی، لب لباب مثنوی، به انتخاب حسین بن علی کاشفی، چاپ نصراللّه تقوی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۳۰) جلالالدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۳۱) عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۷۷ ش. (۳۲) عزیزالدین بن محمد نسفی، بیان التنزیل، چاپ علی اصغر میرباقری فرد، تهران ۱۳۷۹ ش. (۳۳) عزیزالدین بن محمد نسفی، کشفالحقایق، چاپ احمد مهدوی دامغانی، تهران ۱۳۵۹ ش. (۳۴) عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش. (۳۵) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد ۱۳۵۷ ش. (۳۶) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش. ۷ - پانویس
۸ - منبع• دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توحید در عرفان»، شماره۵۰۵۴. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. |